آموزشی

زبان وادبیات فارسی - عربی متوسطه

آموزشی

زبان وادبیات فارسی - عربی متوسطه

چندشعرزیبادرموردنماز


    نهانخانه اسرار 


بر در میکده از روی نیاز آمده ام 

پیش اصحاب طریقت به نماز آمده ام 

از نهانخانه اسرار ندارم خبری 

به در پیرمغان صاحب راز آمده ام 

  

از سر کوی تو راندند مرا با خواری 

با دلی سوخته از بادیه باز آمده ام 

صوفی و خرقه خود، زاهد و سجاده خویش 

من سوی دیر مغان نغمه نواز آمده ام 

با دلی غمزده از دیر به مسجد رفتم 

به امیدی هِله با سوز و گداز آمده ام 

تا کند پرتو رویت به دو عالم غوغا 

بر هر ذره به صد راز و نیاز آمده ام

چون آفتاب 

چون آفتاب جلوه کند تا نماز ما 

در سایه سار عشق شود چاره ساز ما 

وقتی که بیخودانه سوی دوست میرویم 

قبله، خود آید از همه سو پیشواز ما 

یک شب تو هم بیا و دو رکعت چو ما بسوز 

تا پی بری به لذت سوز و گذاز ما 

چون ما کسی فریفته سوز و ساز نیست 

جز با گداز رفع نگردد نیاز ما 

 

   

 جهان مصلاّست

باغ دلارا ، مسجد گلهاست

رواق مسجد ، گنبد میناست

اذان سراید ، کبک خوش آوا

اقامه گوید ، قناری آنجا

مُهر نماز است ، برگ درختان

سَبحة ذکر است خوشة خندان

باغ دلارا ، مسجد گلهاست

نماز گلها ، لطیف و زیباست

بنفشه در کف ، سبو گرفته است

به آبِ شبنم وضو گرفته است

دو چشم واکن ، جهان مصلاّست

کویر و کوه و کران مصلاّست

حجت الاسلام صادقی رشاد  

یا رب...!

یا رب ار نگذری از جرم و گناهم چه کنم؟

ندهی گر به در خویش پناهم چه کنم؟

گر برانّی و نخوانی و کنی نومیدم

به که روی آرم و حاجت زکه خواهم؟ چه کنم؟

گر ببخشی گنهم ، شرم مرا آب کند

ور نبخشی تو بدین روی سیاهم چه کنم

نتوانم کنم انکار گنه ، یک ز هزار

که تو بودی به همه حال گواهم ، چه کنم

بار الها کرمی ، مرحمتی ، امدادی

کاروان رفته و من مانده به راهم ، چه کنم

دوش می گفت شفق بار خدایا کرمی

که من آشفته دل و نامه سیاهم چه کنم

حجت الاسلام بهجتی شفق

   

 جشن تکلیف

 ای بچه ها ! من ، نه ساله هستم

 بر جشن تکلیف مشتاق هستم

 بابا برایم چادر خریده

 یک مهر و تسبیح با آن خریده

 مادر برایم سجاده دوخته

 رنگش سفید است او خوب دوخته

 گفته معلم قرآن بخوانید

 روزه بگیرید ، نماز بخوانید

 با این عبادت، ما پاک هستیم

 پیش خداوند، دل شاد هستیم  

 چادر نماز

 چادر نمازم

خوب است و زیبا

آورده خاله

از مشهد آن را

مانند باغ است

چادر نمازم

من توی این باغ

چون غنچه نازم

وقتی بپیچید

بانگ موذن

مانند نرگس

گل می شوم من

   

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.